به درک!
| Aylin
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک!
کارمان را به غـم و رنج کشیدی به درک!
به جهنم که از این خانه فراری شده ای!
عاشقت بودم و هرگــز نشنیدی به درک!
میوهی کال غزل بودم و از بخت بدم...
تو مرا هرگز از این شاخه نچیدی به درک!
فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست؟!
جنس پاخوردهی بازار خریدی به درک!
دانه پاشیدم و هربار نشستم به کمین...
سادگی کردی و از دام پریدی بــه درک!
عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد...
میکشی از ته دل آه شدیدی بــــه درک!
نوشدارو شدی اما بــه گمانم قدری...
دیر بالای سرکشته رسیدی به درک...!
سوفی صابری

